دریغا بسی رنج بردم درین سال سی
ولی عاشقان زنده کردم بدین پارسی

محمد فتحعلیزاده کاکرودی

اشک خونبار

بر نمی گردد نگار بعد از این کمتر بسوز
گر نمی خواهی عذاب اینچنین کمتر بسوز
دور گردونت مراد رفته داد آری کنون
هجر دلسوزت نهاد ملک و دین کمتر بسوز
ار شتابی کرده بود بخت و جان کمتر مریض
وآنگهت بهتر ولی حالا چنین کمتر بسوز
تاب زلفش در نهفت چون غریب گشتی دلا
باب حرمت در جواب ناکسین کمتر بسوز
گر چه در دوران وصل یار چشم بودی و جان
اشک خونباران وصل آخرین کمتر بسوز

محمد فتحعلیزاده کاکرودی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر